سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی از سحر بیاموزد، پایان کارش با پروردگارش است . [امام علی علیه السلام]
طنز پاک
 RSS  |  Atom  | خانه | ">جی میل torabmad@gmail.com | آشنایی بیشتر | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 0
  • مجموع بازدیدها: 8105

    » درباره من
    طنز پاک
    احمد ترابی زارچی
    سلام. این وبلاگ به وبلاگ اصلیم منتقل شده است. www.runevesht.parsiblog.com

    » دسته بندی یادداشت ها
    ادبیات طنز . بیکاری . سرعت اینترنت، چاله چوله های کشور، تشکرنامه، کمربند ایمنی . طنز . طنز پاک . واژه نامه طنز .

    » نشان وبلاگ

    » لینک دوستان
    رونوشت



    دریافت کد ساعت

    Google


    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » طراح قالب
    »» طنز بیکاری

    سلام

     

    خیلی خیلی معذرت می خوام برا اینکه یه قپی ای ما اومدیم یعنی چطور بگم یه ادعایی کردیم اما خودمون زیر اون ادعا موندیم. اون ادعا این بود که یه وبلاگ طنزی رو برا خودمون ساختیم اما بجا مطلب طنز توش فقط مفهوم سرکاربودن مشترک مورد نظر را درج کرده بودیم. خوب اشکال نداره ما هم میایم و برا شروع مطلب جدید از همین موضوع یعنی سرکار رفتن و سر کار گذاشتن دیگران استفاده می کنیم و چند خطی رو سیاه می کنیم. وبه اصطلاح, پول بیت المال و حروم می کنیم.البته اشتباه نشه من از خونه خودمون دارم سیاکاری میکنم ونه از جایی دیگه مثلا از اینترنت دانشگاه یا ادارمون یا خونه رفیقمون که دوساعت قرار شده من تو خونه شون از کتاباش استفاده کنم اما نشستم سر کامپیوترش و رایانه مفت و ای دی اسلم مفت و الی اونجا.!!!

    به هر حال انسان, آدم, بشر,بنی حوا -که مظلوم واقع شده و همه بنی آدم میگن- وهر سه نقطه که فکرشو بکنید-البته شرعی- از هر موقعیتی یا ابزاری میتونه برا رسوندن مفهومش استفاده کنه.

    اصولا بنی حوا آزاد هستن تا حرف دلشونو به هر نحوی که بشه بیان کنند اما به شروطی که در زیر بیان میشود.:

    یک=به قبا و لبا3 کسی بر نخوره یعنی به کسی ضرر مالی یا آبرویی نزنه

           

            دو=مطلب مورد نظر در شبکه موجود باشه یعنی بتونی وصل بشی به دیسک مخ دیگران

            سه=گفتن مطلب برا خود گوینده خرجی نداشته باشد

     چهار=-گوینده ی مطلب تا شعاع یک کیلومتری یا تخفیف ویژه انتخاباتی تا شعاع 300 متری اشیاء کُشنده (ضم کاف)یا   کِشنده(به کسر کاف) وجود نداشته باشد.

    پنج =در مطلب مورد بحث وآماده ارائه, از کلمات رکیک و ناهنجار استفاده نشود.

            شش=-خلاصه, مطلب شما باعث شروع آموزش علم کیمیا نشه یعنی نان طلایی مردم رو با ورد (به کسر واو) تبدیل به آجر نپخته نکند.رو همین حساب ما هم می خوایم با توجه به شرایط بالا در مورد سرکار گذاشتن افراد چه دولتی چه خصوصی چه حق التدریسی چه پارتی ای چه اجباری و ... حرف ببافیم بلکه تولید اشتغال زایی کنیم و به این دولت محترمه کمکی کرده باشیم انشاءالله.

     

     

    خوب بسم الله

    محاکمه سرکاری

    1-                معرفی نامه نام = سرکار رفتن

     نام خانوادگی = سهل ممتنع یعنی گفتنش آسون به نظر میاد اما موقع عمل برعکسه

    نام پدر = پارتی

    نام مستعار = گشتم نبود نگرد نیست

    نام دوتن از دوستان نزدیک(توجه : باب یا ناباب بودن دوست فرقی نمیکند) = یک/اداره کار و امور اجتماعی و دو سازمان اثبات (اداره ثبت بیکاران ایرانی تاریخ مصرف گذشته)

     

    نام مادر= نامرد شیرزن

    نوع جرم = سرکار کذاشتن سازمان اثبات (اداره ثبت بیکاران ایرانی تاریخ مصرف گذشته) و تشویش اذهان عمومی و ارائه آمار نادرست به بنی حوا

    تاریخ دستگیری = بعد از ناهار اداره

    تاریخ تنظیم سند و اعتراف مجرم = دو روز بعد از ناهار اداره مربوطه چونکه فک و فامیلای کارمندان تازه بعد از چند ماه سر ناهار فهمیده بودند که همه تو اداره فامیل هستند و به همین خاطر جشن کوچولویی گرفته بودند.

    بازپرس مربوطه = سرباز وظیفه سرکار سپهر سرتراشیده

    شرح اعتراف:

    چند وقت پیش  یعنی حدود 23 سال پیش مادرم منو به خاطر مسائل مهمی به این عرصه گیتی آورد تا بتونم در کنار دیگر هم نوعانم به زندگی در کنار هم ادامه بدهیم. ازآنجایی که بحث سرکاررفتن ماخیلی مهم بود و تقریبا انگیزه تولد ما همین سرکاررفتن بود نام مرا سرکاری گذاشتند تا از همین ابتدا رگه های کاری من فعال شود. تا دوران راهنمایی, با زور آمپول و کوپن به حیات خود ادامه دادم اما در مقطع دبیرستان و در آغازین کلاس ها خانواده مرا به دو امر مخیر کردند. با درس خواندن و وارد دانشگاه شدن سر کار بروم و به اسم خودم جامعه عمل بپوشانم یا از همین 15 سالگی مستقیم وارد کار شوم. در آن جهان دیگرکه ما ساکن بودیم و راحت داشتیم جومونگمون رو می دیدیم پیغام رحیل و کوچ به دنیا را شنیدیم و اجبارا آماده کوچ به این دنیا شدیم و قبل از آن پرسیدیم که آیا کاری برای ما هست که مشغول بشویم یا نه که در جواب گفتند: برنامه همه شما این هست => شما باید چند دوران را پشت سر بگذارید :ماقبل جنینی یا آرزویی ؛جنینی؛ نوزادی؛ کودکی؛ دبستانی؛ راهنمایی؛ دبیرستانی؛ دانشجویی؛ سرکار بودن یعنی کارمندی کارگری؛ زندگی؛ ادامه حیات؛ تولیدمثل خودتون یعنی جنس کاری الی ابد و رفتن به دیار ابدی.

     

    راحت طبق یک برنامه ی از پیش تعیین شده برای من که با پیش فرض -هذا دانشجو- رقم خورده بود, برایم نسخه پیچیدند و مرا با زور روانه این دنیا با این فرمولاسیون کردند.

    وقتی که می خواستم وارد دبیرستان بشوم طبق برنامه سرّی خودم که فقط خودم خبر داشتم پیشنهاد دانشجو شدن را دادم و خانواده محترم هم راحت قبول کردند اما قبل از آن به من هشدار بیکاری را دادند که من خیلی به خاطر حرف نامربوط خانواده ام ناراحت شدم که چرا تهمت بیکاری را به من زده اند و آن هم قبل از ورود من به دنیای کار.

    دبیرستان تمام شد. با زور آمپول هوا و سوزاندن مقادیر زیادی فسفر پنهانی مغزم که قبلا طراحی شده بود و البته و صد البته کوپن وارد دانشگاهی شدم که متاسفانه برخلاف اسم قشنگ آن زمینی ها آن را به حساب نمی آوردند و آن "پیام نور " بود. در رشته صنعت و معدن درس خود را تمام کرده و لیسانس چند میلیونی را گرفته و ارشد خود را در رشته زمین شناسی تکمیل کرده و به دکترا که رسیدم فازم سوخت و متوقف شدم.چونکه بنده می خواستم با لیسانس وارد کار شوم که مربوطان گفتند باید ارشد را هم بگذرانی تا وارد کار شوی.هر چند این تکه از برنامه را نمی دانستم اما با فسفر مبادا ارشد را گذرانده و تمام شدم.بله تمام شدم.

    بعد از اینکه مدرک خود را زیر بغل گذاشته و کنار خیابان ایستادم تا وارد کار شوم از  فردی محترم و نورانی پرسیدم که اداره ثبت نام کار کجاست که نزدیک من آمد و مرا به یک مکان وسیعی که شبیه بیابان بود راهنمایی کرد و بعدا رفت. بعد ها اورا شناختم و او کسی نبود جز عزرائیل مسؤول خروج بنی حوا از کره زمین و این جهان که به نوعی می خواست بفهماند فاتحه شما از همین اکنون آماده خوانده شدن هست و آماده سرویس شوید.



  • کلمات کلیدی : طنز، بیکاری

  • قلم دفتر یادداشت()
    نویسنده متن فوق: » احمد ترابی زارچی ( دوشنبه 88/5/19 :: ساعت 4:36 صبح )


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    آخرین یادداشت
    طنز مریخی ها قسمت اول
    ترور شخصیت
    حذف صفر پول/ طنز
    طنز دایرة المعارف
    واژنامه طنز
    ریشه فساد
    »» بپا نری زیر سرعت اینترنت
    تغییر قالب وبلاگ یا شخصیت کدوم؟
    سوال
    طنز بیکاری2
    طنز بیکاری
    طنز پاک
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ